ترجمه متون به عنوان یکی از مهمترین عوامل ماندگاری، تأثیرگذاری و انتقال فرهنگ یک ملت به سایر ملل دنیا، به رغم گسترش ارتباطات و فناوری‌های اطلاعات، کماکان اهمیت خود را حفظ کرده است.

مطالعات اسلامی و ایرانشناسی در آن سوی مرزهای جغرافیایی و شناخت اشتراکات تاریخی و دینی ایران با برخی از کشورها و بررسی‌های علمی در باره اقالیم فرهنگی مختلف در جهان نشان می‌دهد که تاریخ و تمدن و فرهنگ اسلام و ایران در جهان مخاطبان بسیاری دارد و حلقه واسطه آن در کنار آموزش زبان و ادبیات فارسی، ترجمه آثار مکتوب ایرانی است که در واقع محصول فرایندی عظیم از مبادلات فرهنگی، برخوردها و تاثیر پذیری‌های متقابل است که در طول قرن‌ها انجام پذیرفته است.

میراث مشترک معنوی ایران با نقاط مختلفی در جهان همانند شبه قاره هند، چین، عثمانی و آسیایی مرکزی و علاقه مشترک دینی و انسانی، سبب این اتصال شده و به دلیل موفقیت جغرافیایی ایران و نیز حضور موثر ایرانیان در عرصه تجارت و فرهنگ جهانی، ترجمه نقش مهمی در ارتباط با تمدن‌های آسیایی و اروپایی و آفریقایی داشته و دارد.

در کنار این میراث مشترک تاریخی و معنوی باید از اولین آشنایی اروپائیان با ایران و اسلام تا دوره میانه و معاصر اشاره کرد که صدها کتاب و مقاله از سوی غربی‌ها از آثار جاودان و جهانی ایرانی ترجمه شده است.

از نخستین ترجمه قرآن کریم به لاتین، قانون شیخ الرئیس بوعلی سینا در سال ۵۱۰ هجری قمری (یعنی هشتاد سال بعد از تالیف آن) گرفته تا آثاری در حکمت اسلامی و آثار ادبی ماندگار همچون شاهنامه فردوسی، آثار نظامی گنجوی، گلستان و بوستان سعدی، اشعار عرفانی حافظ، رباعیات حکیم عمر خیام، آثار مولانا و آشنایی بیشتر انگلیسی‌ها از قرن شانزدهم با ایران – که باعث آشنایی دانشمندان انگلیسی با  علوم و حکمت اسلامی ایران که بخش مهمی از فرهنگ جهان اسلام بود، شد – و ترجمه انگلیسی و لاتین آثار دانشمندان ایرانی نظیر محمد زکریای رازی، فارابی، ابوعلی سینا و امام محمد غزالی که باعث شد از این راه مستشرقانی ظهور کنند که بعدها آثار بسیاری از دانشمندان ایرانی را ترجمه کنند؛ در این ارتباط حوزه‌های ایرانشناسی انگلیس، آلمان، اتریش، فرانسه، روسیه، ایتالیا، اسپانیا و هلند از این نظر اهمیت یافتند، زیرا آثار ادبی ایران توسط محققان و ایرانشناسان این کشورها به زبان کشورشان ترجمه شد.

در این مجال از بیان فعالیت سایر بخش‌های ایرانشناسی و اسلام شناسی در جهان صرف نظر و به این مقدمه نظری اکتفا می‌کنیم که روابط فرهنگی ایران با جهان با توجه به این مقدمات شکل گرفته و روند خود را پی می‌گیرد.

ترجمه در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی

به واقع باید ایران پس از انقلاب اسلامی را مبدا آغاز یک نهضت جدید در ترجمه تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی دانست. حرکتی که با نهضت اسلامی همراه بود و به عنوان یک شاخص برتر و عامل موثر در روابط فرهنگی بین المللی شناخته شد و کارکرد خود را نشان داد. ایران پس از انقلاب برای اثبات هویت و توانمندی فکری و فرهنگی و پایه ریزی حرکت و نهضتی فرهنگی و برای ایجاد و توسعه پل‌های ارتباطی با جهان و گفتگوهای فرهنگی، نیازمند آن بود که در امر ترجمه سرمایه‌گذاری کند و شاید بهتر بتوان گفت که این ترجمه بود که به سراغ ایران آمد تا جهان را به خود نزدیک کند و خود را نیز به جهان بنمایاند.

این موقعیت ممتاز باعث شد تا با درک شرایط و اقتضائات جهانی و ضرورت ترویج آموزه‌های دینی، حرکت نوینی در این زمینه آغاز شود که در این بررسی به گوشه‌هایی از این حرکت و نهضت اشاره می‌شود.

اگر ترجمه متون دینی و تبلیغی را به بعد از انقلاب اسلامی نسبت می‌دهیم، این به معنای آن نیست که پیش از آن گذشته‌ای نداشته است؛ بلکه به معنای آن است که این موضوع تحت تاثیر شرایط انقلاب چنان برجسته شد که اینک می‌تواند موضوع تحقیق میدانی محققان قرار بگیرد و نتایج آن نمایانده شود.

تجربه دولت در ایران و حضور آن در میدان‌های فکری و علمی جهان با برخورداری از میراث و ذخایر عظیم مکتوب علمی و فرهنگی متفکران اسلامی، زمینه‌ای شد تا هم تولید اندیشه در ایران رشد کند و هم انتقال آن. بر این اساس پس از انقلاب اسلامی، ترجمه و انتشار کتاب و نشریات با هدف نشر علوم و فرهنگ و تمدن اسلامی برای گسترش تبادل فرهنگی با سایر کشورها در جریان فعالیت‌های علمی فرهنگی قرار گرفت.

احیاء و گسترش اندیشه و معارف اسلامی و ادبیات ایران، گسترش مناسبات فرهنگی با ملل و ادیان و اقوام دیگر و همچنین پاسخ به آراء متضاد و شبهات نسبت به اسلام و مسلمانان از جمله اهداف جزیی‌تر ترجمه و انتشار آثار مکتوب در ایران بود.

با تولید آثار فاخر در حوزه‌های گوناگون علمی و فرهنگی جریان ترجمه، چه به صورت خودجوش و چه با اراده مسئولان فرهنگی توسعه یافت؛ در این ارتباط موسسه‌های فراوانی در داخل و خارج از کشور تشکیل شدند که فعالیت‌ آنها با اقبال مخاطبان و رسانه‌های جهانی روبرو و باعث شد که از همان سال‌های آغازین انقلاب، به دستاوردهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران توجه شود؛ به‌ویژه اندیشه‌های امام خمینی (ره) با ادبیات همه‌فهم و نیز آثار دیگر متفکران اسلامی همچون شهید مطهری  سبب شد که بسیاری از مطبوعات بین‌المللی و افکار عمومی جهان، به آن واکنش نشان دهند و دیدگاه‌های موافق و مخالف خود را ابراز کنند.

طلاب هندی و پاکستانی شاغل به تحصیل در حوزه علمیه قم در این زمینه پیشتاز شدند و کتاب‌های بسیاری از متفکران ایرانی را به زبان اردو برگرداندند. ترجمه قرآن کریم و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که بی‌سابقه هم نبود، مورد توجه و بازنگری بیشتر فضلای شبه قاره قرار گرفت.

در حوزه ادبیات و تاریخ ایران فعالان این خطه از آسیا، کتاب‌های بسیاری را به اردو ترجمه کردند و برخی از آنها جزء کتاب‌های مرجع قرار گرفت و در کشور هم‌کیش و همسایه، ترکیه، اسلام‌گرایان، کتاب‌های شهید مطهری و دیگران را ترجمه کردند.

آفریقائی‌ها، خصوصاً شیعیان آفریقا از راه ترجمه و رسانه‌های شنیداری با فرهنگ اسلام و تشیع آشنا شدند و به این ترتیب روز به روز به شمار علاقمندان به جمهوری اسلامی ایران افزوده شد. ترجمه کتاب به زبان سواحلی به عنوان زبان ملی و فرهنگی مردم شرق آفریقا خصوصا تانزانیا و کنیا بیشترین اثر را در روشنی اذهان ملت‌های آن نسبت به انقلاب اسلامی بخشید. ترجمه کتاب‌های دینی و شیعی به زبان هوسا (زبان فرهنگی مردم نیجریه) جمعیت کثیری از انبوه شیعیان این کشور را آگاه ساخت که دریچه ای به جهان دیگر پیدا کنند که به نام شیعه در ایران بنا شده بود. مسلمانان اتیوپی با ترجمه اتیوپیایی متون دینی، احساس قرابت بیشتری با ایران اسلامی پیدا کردند.

جهان عرب از دریچه ترجمه دریافت که جمهوری اسلامی ایران اندیشه‌های سترگی به زبان فارسی دارد؛ این جهان کم و بیش با فرهنگ اسلام و ایران آشنا بود اما این آشنایی مضاعف شد. ترجمه آثار ادبای ایرانی در جامعه‌ای مانند مصر باعث شد که ادبای مصری، خصوصاً فارسی آموزان دانشگاه‌های مصر به ترجمه آثار ایرانی ترغیب شوند. لبنان، که مرکزی برای نشر معارف اسلامی بوده و هست، محلی برای ترجمه و نشر از زبان فارسی به عربی شد. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ادبیات ایران آشنایی بیشتری یافتند و سایر ممالک عربی با ایران تاریخی و اسلامی دیگری روبرو شدند.

با ترجمه متون ادبی و عرفانی و دینی در آسیای مرکزی و قفقاز و آذربایجان، ذخائر مشترک علمی احیاء شد. روسیه با توجه به تلاش‌های قدیمی ایرانشناسان این کشور، به ادبیات ایران نزدیکتر شد. منطقه بالکان در شرق اروپا و سایر این مناطق با عرفان اسلامی آشناتر شدند؛ اندیشه‌های مولوی و حافظ و سعدی و معارف قرآن کریم در این حوزه فرهنگی توسعه بیشتری یافت. آثار باقی مانده از فرهنگ و تمدن اسلامی در بخشی از کشور پهناور چین و توجه مسلمانان چینی به دستاوردهای انقلاب اسلامی باعث شد تا ترجمه دینی در این کشور آغاز شود و دانشگاهیان و طلاب تحصیلکرده چینی در ایران اقدام به ترجمه آثاری از فارسی به چینی کنند.

قرآن کریم و نهج البلاغه از آثار شاخصی هستند که به چینی ترجمه شده‌اند. در جنوب شرق آسیا خصوصاً منطقه مالایی زبان آن و بسیاری از حوزه‌های دیگر آن مانند زبان تایی و اندونزیایی آثار بسیاری ترجمه و روانه بازار شده است. از همه مهم تر زبان انگلیسی که زبان واسطه میان همه ملل و دول خارجی است توانست سطوح مختلف معارف اسلامی را به دنیا بشناساند که به نظر نگارنده این بخش از کار هنوز در آغاز خود قرار دارد و آسیب‌های آن نیز به دلیل کثرت کار زیاد است.

مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و وظیفه قانونی آن

مرکز ساماندهی ترجمه و نشر در واقع میراث‌دار بیش از سه دهه فعالیت «ترجمه زین‌سو» در جمهوری اسلامی ایران است و از نزدیک با مراکز انتشاراتی بین‌المللی داخل کشور و نمایندگی‌های فرهنگی ایران در خارج از کشور ارتباط و تعامل دارد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی که اصلی‌ترین نهاد تصمیم گیرنده در باره سیاست‌های فرهنگی کشور است، طی ماده واحده‌ای وظیفه و مسئولیت سیاستگذاری و برنامه ریزی درباره «ترجمه زین سو» را به مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی نهاده است که در زیر مجموعه فعالیت‌های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قرار دارد.

لذا در بادی امر این مرکز تلاش می‌کند در امر برنامه ریزی و ساماندهی ترجمه به زبان‌های دیگر همه وجوه علمی و کاربردی آن را بررسی و مورد مطالعه قرار داده و در این راه از دیدگاه‌های استادان و صاحب‌نظران استفاده کند. در یکی از منشورات [منبع: نشریه پیک ترجمه، شماره اول، تیر ماه سال ۱۳۹۱] مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی، شرح وظائف این مرکز بر اساس آنچه که شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین کرده به شرح زیر تعریف شده است:

ترجمه متون به عنوان یکی از مهمترین عوامل ماندگاری، تأثیرگذاری و انتقال فرهنگ و اندیشه به دیگر ملل دنیا، جریانی است که با وجود گسترش ارتباطات بشری و فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات هر روز بر ضرورت آن افزوده شده ‌است.

اهمیت و ضرورت این امر به ویژه در مواردی که فرهنگ و اندیشه‌ای غنی به زبانی کم رواج در جهان نگاشته شده باشد، به مراتب افزایش می‌یابد. در این راستا ترجمه ذخایر معارف اسلامی و علوم انسانی که به زبان‌های فارسی و عربی نگاشته شده، می‌تواند در دستیابی دیگر ملل و اندیشمندان جهان به این گنجینه‌های حیات‌بخش الهی بسیار مؤثر باشد.

علاوه بر این، با مرور بر پشتوانه‌های عظیم آثار مکتوب و منابع علمی در زمینه معارف اسلامی و علوم انسانی به زبان‌های فارسی و عربی، می‌توان چنین استنباط کرد که علی‌رغم عظمت این ذخائر غنی وکم نظیر، سهم و نسبت حضور این آثار مضبوط در آن  و آراء و اندیشه دانشمندان اسلامی ایرانی در جریان‌های علمی جهان امروز بسیار ناچیز است.

این در حالی است که در برهه‌هایی از تاریخ با وجود اینکه ارتباط جوامع مختلف و کانون‌های علمی جهان بسیار محدودتر بوده و فناوری‌های پیشرفته ارتباطی و اطلاعاتی جدید نیز وجود نداشته، سهم منابع علمی معارف اسلامی و آراء و نظرات اندیشمندان ایرانی اسلامی و نسبت نفوذ و تأثیرگذاری این دانش در جریان‌ها و تولیدات علمی اندیشه‌ای آن زمان، بیش از امروز بوده است.

بر این اساس تاسیس مرکزی برای سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، ساماندهی وگسترش ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی، در خارج از کشور در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که متولی رسمی اشاعه فرهنگ و اندیشه‌ ناب اسلامی ایرانی در جهان است، ضرورت یافت. به همین منظور، شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۶۰۸ مورخ ۱۸ تیر سال ۸۶ اقدام به تصویب ماده واحده «تشکیل مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی در خارج از کشور» نمود که مبنای قانونی مناسبی را برای آغاز حرکت و نهضتی نوین در ترجمه گنجینه‌های معارف اسلامی و علوم انسانی فراهم ساخته است. اساسنامه مرکز نیز در سال ۱۳۹۲ به امضاء رییس جمهور وقت رسیده است.

توضیح اینکه هدف از تاسیس مرکز، تصدی‌گری در امر ترجمه و نشر نیست، بلکه گسترش، ساماندهی، انسجام و جلوگیری از ناهماهنگی و موازی کاری در امر ترجمه منابع ذیربط و توزیع و نشر آن به اشکال مختلف در کشورهای جهان و به زبان‌های زنده دنیا است.